علی شهریارعلی شهریار، تا این لحظه: 11 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره

علی شهریارم تنها امید قلب مامان و بابا

حرف دلم

پسرم تنها دارایی با ارزش زندگیم زمانیکه تو را در آغوشم می گیرم دیگر هیچ چیز یادم نمی ماند و فقط من و تو و عشق بی پایانت بین ما را احاطه می کند . زمانیکه با آن چشمان زیبای مواجت به چهره من نگاه میکنی آن لحظه معنای مادر بودن در اعماق دریای وجود من موج عشق تو طوفان برپا می کند . زمانیکه که به روی من با آ ن چهره پاک و معصومت لبخند می زنی آن لحظه خوشبخت ترین انسان روی زمینم زمانیکه برایم حرف های کوچولو کوچولو با اون زبون شیرینت میگی اون لحظه غرق در شادی می شوم . زمانیکه با پاهای کوچکت بر زمین خانه دلم راه می روی خدارا بابت سالم بودنت هزاران بار سجده می کنم . زمانیکه دستان کوچکت را دور گردنم حلقه می کنی طوقی از گرانبهاترین زیو...
22 خرداد 1393

احساسات پسر کوچولوم

علی شهریارم تو کوچولوی مامان اینقدر مهربون و با احساس هستی که زمانیکه من می بوسمت و بابا جون نگات می کنه تندی میری بغل باباجون و لپ نازتو می چسبونی به لباش ه باباجون هم ببسوستت. و بالعکس این کار رو هم انجام می دی . یک کار شیرین دیگه ای که انجام میدی اون بغل نازتو باز می کنی و یک دستتو می اندازی دور گردن من یکی دور گردن باباجون و هر دوتامون محکم می گیری تو بغلت . جدیدا این کارتو با خاله جون سارا هم انجام میدی .من هلاک این کاری ام که انجام می دی . قربون اون قلب پاک و مهربونت بشم من پسر طلام .
22 خرداد 1393

آب بازی

امید دلم امروز برای اولین بار از آب نترسیدی و برات یک ظرف پر آب کردم و آوردم وسط خونه و اسباب بازیهاتو ریختی داخلش اینقدر بازی کردی و تمام خونه رو آب پاشی کردی با شلپ و شلوپ کردنت . هم به تو خوش گذشت و هم به من تمام لباساتو و پوشکتو خیس آب کردی و بعدشم خودت خسته شدی و اومدی دنبال شوتولات ( شکلات )       ...
17 خرداد 1393

دندون آسیاب

گل پسر نانازم بعد یک هفته مریضی که داشتی همراهش دندون آسیاب فک پایین سمت راستتم در اومد . مبارکت باشه عزیزمامان خدارو شکر امروز خیلی خیلی حالت حخوبه و از صبح کلی شیطونی کردی . دندونای ناز قشنگت خیلی زود در اومد به همین خاطر دندونهای آسیابتم زوددر اومد البته هنوز 3 تا دیگه از دندونای آسیاب مونده . انشالله اونا رو هم به راحتی در بیاری و هیچی درد نکشی . نذر کرده بودم وقتی خوب شدی یکم آش بپزم و حالا هم بهانه خوبی شد تا دومین آش دندونی رو هم برات درست کنم . اینجوری با یک تیر دو نشون می زنیم هم آش نذری و هم آش دندونی چه شود پسر نازم . از آش اولی که برات درست کردم که خودت نتونستی بخوری آخه  خیلی کوچیک بودی و هنوز 5 ماهت بیشتر نب...
17 خرداد 1393

بیماری روزئولا در نوزادان و کودکان

روزئولا اینفانتوم‌ (roseola infantum) از بیماری های مسری شایع دوران نوزادی و کودکی است و گاهی به نام بیماری ششم از آن یاد می‏شود. علت این نامگذاری آن است که این بیماری ششمین عضو گروهی از بیماری های دوران خردسالی است که همگی با تب و بثورات پوستی همراه هستند. سرخک و سرخجه نیز در این گروه بیماری ها قرار دارند. با این که این بیماری را از گذشته‏های دور می‏شناختند، اما عامل پیدایش آن مشخص نبود تا این که در چند سال اخیر معلوم شد که منشأ ویروسی دارد. ویروس مولد بیماری روزئولا از خانواده ویروس های مولد تبخال است و اصطلاحا "ویروس هرپس نوع 6" خوانده می‏شود که نخستین بار در سال 1365 شناخته شد. این ویروس د...
16 خرداد 1393

بلاخره دونه های قرمز خودشون نشون دادن

آخر بعد سه روز تب شدید 39 درجه که رنگ  و روی نی نی کوچولوی منو عین کچ سفید و بی حال کرده بود در روز چهارم دونه های قرمز رنگ زیر پوستی خودشونو نشون دادن . اسم این بیماری روزئولا است که کودکان بین 1- 3 سال به آن مبتلا میشوند . الاهی قربون اون چهره معصومت بشم من مامانی قشنگم که اون مظلومانه روی مبل می شینی و دیگه فضولی نمی کنی . هر روز برات دعا می کنم که زودتر خوب بشی و تمام خونه مامان بهم بریزی دوره درمان این دونه ها از گفته دکتر یک هفته است و من کتوتیفن بهت هر 12 ساعت میدم و خیلی هم رو بدن کوچیک زود تاثیر می زاره و همش خوابت می گیره. البته گل ختمی و ترجبین و عرق بید را هم بهت میدم چون سرده و باعث بهبود هر چه زود تر دونه ها م...
15 خرداد 1393

تب علی شهریار

عزیز دلم امروز شنبه 10 خرداد ماه است تو از دیشب تب 39 درجه کردی و من خیلی خیلی ناراحتمم . الاهی بمیرم واسه اون بدن داغت . بردمت دکتر گفت تا سه روز همین تب بالا رو داری بعدش دونه های ریز تمام بدنت میزنه و بعد خوب میشی و بهت شیاف استامینوفن و کوتیتفن داد . البته گفت شاید از دندوناتم باشه و بعد سه روز دیگه مشخص می شه . بمیرم واسه اون چهره معصومت که از شدت درد و مریضی بیحال دراز کشیدی و دیگه نایی نداری بلند شی بازی کنی و خونه مامان بهم بریزی و من از این بابت خیلی غصه دارم خدایا همه نی نی های مریض خوب کن . نی نی منم هر چه زودتر زودتر خوبش کن . الاهی آمین ...
11 خرداد 1393

شاهکارهای مرد کوچک من

از جمله کارهای بارز و شایسته که نشان از رشد و بزرگ شدن وروجک مامان است . خراب کردن مموری دوربین عکاسی است  و به همین علت بسیار بسیار مهم مامان دیگه نمیتونه عکس از کوچولوی نازش بگیره تا خریدن مموری بعدی   ...
11 خرداد 1393

کفش تابستونی

قربون بشه مامان ایشالله امروز رفتیم بازار با بابا جون و برای پسر  نازم کفش تابستونی خریدیم باباجون دوست داشت کفش سوتی برات بخریم اما خوشبختانه شماره پای شما نمی خورد عزیزدلم چون پای شما بزرگتر از کفش سوتی است خیلی دوست دارم من عاشق اون دست وپاهای نازتم و همیشه می بوسمشون و خدا رو به خاطر داشتن این میوه بهشتی هزاران هزار بار شکر می کنم
9 خرداد 1393

این شییه

قند مامان قربون اون زبون شیرین و حس کنجکاوت بشم من ااااااااااااااااااالاهی تازه یادت گرفتی هر چی ببینی سوال کنی و بگی (این شییه ) یعنی این چیه البته حدود 10 مرتبه هم تکرارش می کنی و منم هر بار بیشتر از دفه قبل دوست دارم قورتت بدم و جوابت با تمام عشق دورنت میدم تو اگه هزار بارم سوال نکنی من خسته نمی شم قند شیرین زبونم
9 خرداد 1393